اصول گرایی اصلاح طلبانه به شیوه ای گفته می شود که هم به اصول و ارزش های مردم اعتقاد دارد و هم به پیشرفت و توسعه کشور. به عبارت دیگر پذیرش اصول و مبانی حقیقی اسلام از یک سو و بخش های مثبت زمان حاضر و دنیای جدید از سوی دیگر سخن اصلی اصول گرایان اصلاح طلب است.
به این ترتیب اصول گرایی اصلاح طلبانه حاضر نیست تا به قیمت یکی از این دو (ارزش های دینی مردم و یامسایلی مانند آزادی، پیشرفت و..) دیگری را قربانی کند؛ زیرا اصولاً میان این دو تضادی نمی بیند و معقتد است که می توان هم زمان هر دو را با هم داشت و حفظ نمود.
در مقابل اصول گرایی اصلاح طلبانه، برخی از اصول گرایان و اصلاح طلبان قرار می گیرند که ارزش ها و دین مردم یا پیشرفت و توسعه جامعه را قربانی دیگری می کنند.
به عنوان مثال برخی از این افراد رشد اقتصادی جامعه را به صورتی مطرح می نمایند که با دین داری سازگار نباشد یا دین داری را به شیوه ای مطرح می کنند که با آزادی (در معنای صحیح و اسلامی آن) هماهنگ نگردد.
چرا اصول گرایی اصلاح طلبانه بهترین شیوه ممکن برای اداره کشور است؟
در پاسخ به این سوال باید به دومسئله اصلی توجه کنیم:
اول: ما ایرانیان مردمی مسلمان و متدین هستیم که به ارزش های اسلامی و دینی عمیقاً باور داریم.
دوم: ما ایرانیان از بیش از یک قرن پیش مبارزه با استبداد داخلی و استعمار خارجی را شروع نموده ایم و خواهان برخورداری از جامعه ای پیشرفته و موفق می باشیم.
تجربه نشان می دهد که هر یک از روش های اصول گرایی یا اصلاح طلبی تنها یکی از دو مسئله اصلی بالا را مدنظر قرار می دهند و با بی مهری به مسئله بعدی آن را بی اهمیت جلوه می دهند.
اصول گرایی اصلاح طلبانه بر این اساس شکل گرفته است که توجه به هر دو مسئله و خواسته ایرانیان مانند دو بالی می ماند که پرواز جامعه را به سمت اهداف والای خود ممکن می سازد.
در زیر برخی از مباحث مهم کشور را با توجه به دیدگاه های اصول گرایان اصلاح طلب بررسی می کنیم:
قانون اساسی میثاق اصلی نظام ومسئولان برای دست یابی به اهداف انقلاب شکوهمند اسلامی است. این اهداف هم شامل ارزش های دینی می شود و هم شامل علاقه مردم ایران به مسایلی نظیر آزادی، عدالت، توسعه و پیشرفت. نگاه به قانون اساسی از نظر اصول گرای اصلاح طلبانه بر این اساس است که جمهوری اسلامی یک پای در اصول دینی دارد و یک پای در دنیای جدید و مسایل آن. قانون اساسی تضمین کننده توجه مسئولان و مردم به این دو بخش مهم می باشد.
ولایت فقیه از ارکان اصلی انقلاب اسلامی ایران است. اصول گرایی اصلاح طلبانه معتقد است که حضور ولی فقیه در جامعه سبب می شود تا انقلاب از مسیر اصلی خود دور نیفتد و نسبت به اهداف اولیه خود منحرف نگردد.
امام خمینی از جمله نوادر تاریخ بودند. ایشان علاوه بر عالم دینی بودن ویژگی های منحصر به فرد دیگری را نیز در خود جمع کرده بودند. امام را باید عارف، فیلسوف، فقیه، اخلاق شناس زبردست و فردی آشنا به جدیدترین مسائل روز جهانی نیز دانست. علاوه بر موارد بالا امام خمینی، برخلاف بسیاری از فقیهان سنتی، مردم شناس نیز بودند.
ایشان در عین حال که اصول گرا و معتقد به ارزش های اسلامی بودند اصلاح طلب و طرفدار تصحیح مشکلات جامعه و پیشرفت آن نیز بودند. از این روی دو گروه مرتجعان و غرب زدگان همیشه در مقابل امام قرار می گرفتند.
انتخاب صحیح و مناسب حضرت آیه الله خامنه ای پس از رحلت جانگداز حضرت امام (ره) به تداوم یافتن راه ایشان منجر شد. شیوه صحیح اداره جامعه توسط ایشان موجب گشته است که رهبر انقلاب هم اکنون هم مشروعیت بالایی داشته باشند و هم از مقبولیت اجتماعی وسیعی بهره مند گردند. از جمله مهمترین ویژگی های مقام معظم رهبری در مسائل سیاسی کشور، حساسیت ایشان نسبت به مراعات موازین اسلامی از یک سوی و مخالفتشان با افکار ارتجاعی از سوی دیگر است.
تصمیمات ایشان نشان می دهد که رهبری نگاهی تیزبینانه و عقلانی به مسائل سیاسی ایران دارند و با ظرافت ها و ظرفیت های جامعه به خوبی آشنا هستند.
اگر آزادی و عدالت را در مقابل هم قرار دهیم هر دو آن ها شکست می خورند. هم اکنون بسیاری از متفکران معتقد گشته اند که هر دو این آرمان های مهم بشری (عدالت و آزادی) باید همراه با هم دنبال شوند. کنار هم دیدن آزادی وعدالت از اندیشه های اصلی اصول گرایی اصلاح طلبانه است. علاوه بر این اصول گرایان اصلاح طلب آزادی را در چارچوب ارزش های دینی می بینند همچنین حاضر نیستند به بهانه عدالت راه های توسعه و پیشرفت کشور را مسدود نمایند. در عین حال این اندیشه راضی به آن نیست که به نام پیشرفت به اقشار کم درآمد جامعه فشاری آزاردهنده وارده آید.
دست آوردهای انقلاب اسلامی در زمینه توسعه بسیار زیاد و قابل توجه است. ایجاد روحیه خودباوری از جمله این موارد بوده است.
با این حال هم چنان کشور نیاز به دست یابی به توسعه ای بیش تر و وسیع تر دارد. مشکلات به جای مانده از سال های حکومت ستم شاهی و جنگ بعثیان بر ضد ملت ایران سبب شده است که امروزه نیاز به توسعه کشور، نیازی واقعاً جدی و مهم باشد.
در کنار این، باید مواظب بود که نیاز به توسعه به قیمت فراموشی ارزش ها و مبانی انقلاب اسلامی و انکار فرهنگ اسلامی ایرانی تمام نشود. علاوه بر این توسعه نباید منجر به ناعدالتی و یا فراموشی مردم سالاری گردد.
اصول گرایان اصلاح طلب با این تفکر که ارزش گرایی به عقب ماندگی و تحجر منجر می شود، کاملاً مخالفند. بررسی و بازبینی ارزش های بلند اسلامی نشان می دهد که عمل به آن ها نه تنها زندگی معنوی بلکه زندگی مادی مردم را بهبود می بخشد و به هیچ وجه یک سویه نیستند.
علاوه بر این اصول گرایان اصلاح طلب بر این واقعیت مهم تاکید می کنند که اصولاً جامعه ایرانی جامعه ای ارزش مدار است و بنابراین کنار گذاشتن ارزش های اسلامی به معنای کنار گذاشتن مردمی است که تمام وجودشان با ارزش های دینی آمیخته است.
حکومت جمهوری اسلامی ایران توسط مردمی که خود با انقلاب آن را ایجاد کردند، طی جنگ تحمیلی از آن حمایت کردند و پس از جنگ نیز هر بار که لازم شد به صحنه آمدند، بارها و بارها تایید شده است. به این ترتیب جامعه حکومت را در بالاترین حد مشروع می داند.
جمهوری اسلامی هم چنین از کارآمدی بالایی نیز برخوردار است. فرزندان انقلاب توانستند بسیاری از مشکلات بزرگ این کشور همچون خدمات رسانی به دورترین مناطق محروم این کشور را به خوبی انجام دهند.
با این حال از نظر اصول گرایان اصلاح طلب هم اکنون مهمترین مساله نظام مقدس جمهوری اسلامی آن است که به کارآمد تر سازی خود بپردازد. کارآمد تر شدن حکومت نتایج زیر را سبب می شود:
• سطح زندگی مردم را ارتقاء می دهد و زمینه های زندگی مناسب تر را برای ایشان فراهم می آورد.
• به جهانیان نشان می دهد که نظام جمهوری اسلامی تا چه میزان از توانمندی و قدرت لازم برای ساختن همزمان زندگی مادی و معنوی مردم برخوردار است.
توجه به مردم و گرایش داشتن به ایشان بسیار مهم و اساسی است. با این حال «مردم گرایی» نباید به «توده گرایی» منجر شود. اگر توجه به مردم به منظور سوء استفاده از آن ها و از طریق تهییج احساسات لحظه ای آنان باشد، نه تنها ارزشی ندارد بلکه ضد ارزش است و به معنای مخالفت با مردم گرایی واقعی می باشد
بی گمان تحقق کامل اندیشه ها و ایده های اصول گرایی اصلاح طلبانه به هم فکری و هم اندیشی مجموعه نخبگان علاقه مند به این اندیشه و مرام سیاسی نیاز دارد. در این راه، لازم است تا با مطالعه ای گام به گام در حوزه های مورد بحث، افق هایی را گشود که در چشم انداز هر یک بخشی از توانمندی های این ایده موثر و مهم سیاسی بروز و ظهور خواهد یافت.
امید آنکه منتخبین مجلس هشتم توجه به این مقوله مهم را وجهه همت خویش سازند.
ضرب المثلی هست که می گوید اگریک پزشک اشتباه کند٬ تنها یک نفرازبین می رود واگریک خلبان اشتباه کند٬ دست کم 200 نفر.٬امااگریک اقتصاددان و مدیراشتباه کند٬ یک ملت ازبین می رود.
سال هاست که درکشورمان شاهد سو ٕمدیریتیم. سوء مدیریت مدیرانی که بدون لحاظ معیارهای علمی و تجربیٕ٬ وتنها به صرف تعهد و درمواردی حتی رابطه و ریاکاری٬ سازمانها ومؤسسات بزرگ وکوچک سیاسی٬ اقتصادی وفرهنگی را دراختیارگرفته اند و حاصل کار٬ وضعی است که اکنون دراغلب بخش ها شاهد آنیم. اوضاع چنان بی قاعده است که دیگرکمترکسی امیدواربه اصلاح این وضع است. همه چیز دایره واربه دورتسلسل افتاده است وافسردگی ناشی ازنومیدی به آینده٬ رو به فزونی نهاده. زمان آن رسیده که صریح و شفاف از پیامدهای روش هایی که مدیران ناکارآمد دراداره اموربه کارمی گیرند بنویسیم٬ وبا تتبع وتفکردراین موارد به جست وجوی راه های تعالی بیندیشیم.
اشتباه٬آنگاه ارتقاء:
پیتردراکر٬ پدردانش« مدیریت نوین» می گوید:« کسی که شایسته تراست٬ اشتباهات بیشتری را مرتکب می شود.٬چون می کوشد کارهای جدید بیشتری انجام دهد. من هرگزبه فردی که مرتکب اشتباهاتی نشده مقام بالاتری نمی دهم.٬مبادا که درآن مقام بالاتراشتباه بزرگی انجام دهد.»
الحمدالله این مسئله درمورد ایران صدق نمیکند وما درکشورمان کم نداریم مدیرانی راکه اشتباه بزرگ می کنند وازصدقهٴسراین کارنامهٴدرخشان٬ پشت سرهم ارتقاء می یابند.
ژاپن٬ژاپن است:
مهمترین عواملی که ژاپن را به صورت یک کشوردرجه یک درآورده کدامند؟ ترقی درصنعت روبات وتوسعه و گسترش آن٬ افزایش روزافزون هزینه های تحقیقات ٬ توسعه٬ میزان قابل ملاحظهٴپس اندازملی ﴿مردم معمولا"20درصد درآمد خود را پس اندازمی کنند﴾٬اطمینان کامل ازبازارداخلی و کیفیت بالای نیروی کارژاپنی٬ توجه بفرمائید!« کیفیت بالای نیروی کار» کافی است یک لحظه وفقط یک لحظه به کیفیت نیروی کاردرکشورخودمان بیاندیشید تاببینید چرا ما یک کشوردرجهٴیک نیستیم. تازه٬ گمان نمی کنم کسی منکراین نکتهٴمهم باشد که نیروی کارماهراندکی هم که وجود دارد با سو ٕمدیریت مدیران ناشایست نابود می شود.
پاسخ شما چیست؟
ازسه مدیرپرسیدند٬ دارید چه کارمی کنید؟
اولی گفت:« کارمندی.»
دومی گفت:« باید زندگی مان را بچرخانیم و نان شب بچه هایمان را دربیاوریم.»
سومی گفت:« عاشق این کارم و دارم سرزمینم را می سازم.»
اولی نماد یک فرد « کارآ»٬ دومی « اثربخش» و سومی نماد یک فرد « موفق» است!
فاجعه بی اعتمادی:
اعتماد چیزبسیارخوبی است. محیطی که درآن مدیرو کارمند وارباب رجوع به یکدیگراعتماد دارند٬ پراست ازشورو اشتیاق و خلاقیت و هم افزایی. بدا به روزمحیطی که اعتماد درآنجا خدشه دارمی شود. نابودی اعتماد یعنی تبدیل یک زمین حاصلخیزو با طراوت به زمینی سوخته که تا مدتها درآن نمی توان شاهد رویش گلهای سرخ امید و اعتماد و بهروزی و اثربخشی بود.
«فعال بودن» به تنهایی کافی نیست:
آدم پرتلاشی بود و نمی توانست مدام یک جا بنشیند.ازهرکه دربارهٴاومی پرسیدی٬می گفت«آدم فعالی است!»
اما بازده کارش پایین بود.بیشتروانمود می کرد که کارمی کند. درکارش نه خلاقیت دیده می شد ونه کیفیت. هرمسئولیتی هم گرفت٬ درجا زد.٬ درواقع جایگیری اش خوب بود وهرجا نقطهٴکوری بود٬ درآن جای می گرفت! سازمانهای ماهم که شکرخدا٬ ازاین نقطه ها فراوان دارد.
مصیبت فاصله:
ازجملهٴبزرگترین آفت های سازمانی٬وجود شکاف معنوی درروابط مدیران واعضای سازمان است. درسطح کلان٬ این شکاف منجربه جدایی حکومت و مردم می شود و ناخود آگاه٬ با سست شدن ارتباط متکی براعتماد واعتقاد٬ امکان راهبری و مدیریت ازمدیران جامعه سلب می شود.
رازانتصاب مدیران:
نقل می کنند که:« یک روزآقای بهشتی برای انتخاب مدیرصدا وسیما داشت اظهارنظرمی کرد ومقابل اسم نامزدان علامت می گذاشت. دیدند مقابل نام کسی که علیه ایشان تعابیری داشت و تند می گفت٬ علامت مثبت گذاشت. علت را که پرسیدند گفت:« آقای فلانی٬ ممکن است که بهشتی مسأله داشته باشد٬ اما مدیرلایقی است!» و بعد نتیجه گرفت :« ما اگرازابتدا این گونه مدیران را انتخاب می کردیم٬ تا به حال بسیاری ازآرمان های انقلاب محقق شده بود.»
قانون پنج انگشتی:
«پنج انگشت دست هیچکدام مثل هم نیستند:یکی کوچک است٬ دیگری بزرگ.٬ یکی بلند٬ یکی کوتاه٬آن یکی قوی٬ این یکی ضعیف.٬ اما همهٴآنها درکنارهم که باشند٬ می توانند هرکاری را انجام بدهند.»
دکتر«ادوارد دی بنو» قانون پنج انگشت را این چنین بیان می کند: انگشت شصت نماد «اثربخشی»است.٬ انگشت اول﴿نشانه﴾ نماد جهت مثبت وسازندگی.٬ انگشت دوم﴿میانی﴾ که بزرگترین انگشت است٬ نماد احترام متقابل ومهمترین اصل است.٬ انگشت سوم٬ نماد«خود سازی» وانگشت کوچک نماد« مشارکت» است. دکتر «دی بنو» معتقد است با کاربرد این پنج اصل٬ افراد سازمان به افرادی مثبت تبدیل می شوند.
تجاوزدرمذاکره:
از24اصلی که برای قدرتمند بودن مدیران٬ تدوین شده است٬ یک اصل ازهمه جالبتراست:اصلی که توصیه می کند مدیر با گذاشتن وسایل شخصی اش درروی میزمذاکره٬ به حریم طرف مقابل تجاوزکند.
بلوغ کارکنان و نوع مدیریت:
درهرسازمان کارکنان به دو دسته بالغ و نابالغ تقسیم می شوند: آنان که بالغند درکارشان مهارت دارند و مایلند مسئولیت بیشتری داشته باشند ورفتارشان خود تنظیم است.٬ وآنان که نابالغ و کم مهارتند وطبعا"مسئولیت گریز٬رفتارشان مستلزم نظارت بالادست است. ازسوی دیگرمدیریت و رهبری برکارکنان یک سازمان هم٬رابطهٴمستقیمی با بلوغ کارکنان دارد.مثلا"اگرکارکنان بالغ باشند٬ مدیریت« مشارکتی» است.٬ برای کارکنانی که انگیزه دارند اما توانایی ندارند٬ مدیریت« آمرانه توأم با رابطه مداری» و برای کارکنان کم مهارت ونابالغ٬ مدیریت« استبدادی و کاملا"آمرانه!» مناسبترین سبک مدیریت است. گناهش گردن« هرسی» و« بلانچارد»!
مدیررا ازدست خطش بشناسید!
تا حالا چقدربه دست خط مدیران دقت کرده اید. به تحقیق و تجربه معلوم شده است که نوع خط هرمدیربیانگرنحوه و رفتارسازمانی اوست.خط خوب بی تردید نمادی است ازآرامش درونی٬ اعتماد به نفس٬ خوشفکری و توانایی پذیرش افکارخوب دریک تعامل سازمانی. مدیران خوش خط قادرند با حاشیه نویسی نامه ها و دستوراتی که درقالب خط زیبایشان صادرمی کنند٬اقتدارو شایستگی خود را به رخ بکشند.
نصیحت سقراط به مدیران امروز ومدیران آینده:
این نصیحت را ازسقراط بخوانید که یک روزی حتما" به دردتان می خورد:« پنج چیزمردم﴿دراینجامدیران﴾را تباه می کند: فریب دوستان و همکاران٬ ازعلم و صاحبان علم روی گردانیدن٬ تحقیردیگران٬ غرور و ازپس هوای نفس رفتن.»
تابو:
«مدیر» و مقام« مدیریت» معمولا"تابواست.٬ اگرتابو نباشد٬ دست کم الگوست. کارکنان سازمان گرایش عجیبی به پیروی ازرفتار٬ گفتارو حتی خط مدیردارند: سیگاری که می کشد٬ سری که به علامت احوالپرسی تکان می دهد٬ لبخند دیپلماتیکی که می زند٬ شوخ طبعی٬ نحوهٴپوشش٬ راه رفتن٬ نشستن٬ حرف زدن٬ رعایت نظم و مقررات و حتی لمپنیسم رفتاری و گفتاری اش.٬ بیچاره کارکنانی که مدیرانی بی نظم٬ شلخته٬ عبوس٬ بدپوش و لمپن دارند.
حاجی! ازآن راه به مکه نمی رسی!
مدیرجوانی برای تشویق مدیربا تجربهٴزیردستش٬ می خواست برنامهٴ«تشرف به حج» راترتیب بدهد. هرکاری کرد٬ نشد. یک روزگفت ناگزیریم ازطریق فلانی که یهودی تازه مسلمانی است و برای تشرف بعضی ها٬ سرمایه گذاری می کند و به هزینهٴاو٬ آقایان می توانند درمکه و مدینه اقامت کنند٬ اقدام کنیم. مدیربا تجربه بی درنگ و صریح گفت:« جناب مدیر! ازآن راه به مکه نمی رسند٬ به جاهای دیگرچرا؟»
«تعارض» همیشه منفی نیست:
«تعارض» تا مدتها پدیده ای زیانمند شمرده می شد٬ اما امروزه تعامل گرایان معتقدند تعارض به عنوان نیرویی مثبت قادراست برکارکرد سازمان مؤثرافتد. مدیریت اثربخش می تواند ازروشهایی برای برطرف کردن یا حل تعارض و حتی ایجاد تعارض درسطح قابل قبول بهره ببرد!
حل مسأله٬ ایجاد اهداف مشترک٬ گسترش منابع٬ تأکید برنقاط مشترک٬ مصالحه و رفتارآمرانه ازجمله روش های مدیریتی تعارض هستند.
مدیریت قدیم و ندیمی:
عمربن عبدالعزیزازهیأتی که ازاطراف مملکت آمده بود٬ پرسید:« نمایندگان ما با شما چگونه رفتارمی کنند؟» گفتند:« یاامیرالمؤمنین! وقتی چشمه پاکیزه باشد٬ آب جوی ها گوارا خواهد بود.»
مدیریت ایرانی﴿1+9999﴾:
براساس مطالعات درمیان هرده هزارنفر٬ یک مدیرخلاق پیدا می شود. درکشورما 9999 نفردیگرمی کوشند آن مدیرخلاق را با شکست مواجه کنند.
مدیریت آمرانه:
تا کنون سبک های مختلف مدیریت شناخته شده است: آمرانه٬ بوروکراتیک٬ دیپلماتیک ﴿که سعی می کند نظرات خودش رااعمال کند به نوعی که همه راهم راضی کند﴾٬ مشارکتی ورها ولجام گسیخته. براساس بررسی های کارشناسان بیش از 95 درصد مدیران ایرانی ﴿ازهر124مدیر122مدیر﴾٬ مدیریت آمرانه دارند.
ساختن یک کشور:
ما ایرانی ها عموما" تقلید روبنایی می کنیم تا زیربنایی٬ آن هم ازنوع افراطی اش! مثل همین« مُد»! دربارهٴ
تجدد هم فقط به ظواهرآن توجه کرده ایم تا تحولات زیربنایی آن٬ که لازمهٴتجدد هرکشوری است.
به نمونهٴژاپن دقت کنید! پس ازجنگ جهانی دوم به مردم گفته شد برای ساختن کشورهمه باید 12ساعت کارکنند و حقوق همان 8 ساعت معمول را بگیرند.
به دردتان می خورد:
امام محمد غزالی نقل می کند که ازحاتم پرسیدند:« سبب چیست که ما نمی یابیم آنچه را که دیگران یافتند؟» گفت:« ازآن سبب که پنج چیزازما فوت شده است: استاد ناصح٬ یارموافق٬ جهد دایم٬ کسب حلال و زمانهٴسازگار!»
همهٴ ما مدیریم:
ازحضرت پیامبراکرم﴿ص﴾ نقل است که می فرمایند٬« هریک ازشما مثل یک چوپان مسؤولید٬ و ازشما نسبت به سرنوشت دیگران بازخواست می شود.»
معلوم می شود همهٴما به نوعی مدیریم. حدیث دیگری ازرسول اهمیت مدیریت درجامعه را کاملا"آشکارمی سازد: نقل است که می فرمایند:« من ازفقرامتم بیمناک نیستم٬ ازسوء تدبیرآنان بیمناکم.»
ملاحظه فرمودید؟ گمان می کنم معما کم کم دارد حل می شود....
انجام چنین رسالت خطیری نیازمند زیرساختهای لازم برای دیدهبانی و به عبارت روشنتر در گرو طراحی و ایجاد شبکهی دیدهبانی است. شبکهای درهم تنیده و متشکل از افراد، سازمانها و اندیشههای آیندهمدار که سودای آیندهای متعالی برای میهن سربلندمان را در سر دارند .
۱۴ نکته انتخاباتی رهبر معظم انقلاب
1. اهمیت و جایگاه انتخابات در نظام اسلامی
2. ورود زودهنگام به فضای انتخاباتی غلط و مضر است
3. مرض عده ای در نامطمئن نشان دادن انتخابات
4. معنای حق الناس بودن رای مردم و انتخابات
5. رعایت حق الناس در پذیرش داوطلبان صالح
6. رعایت حق الناس در رد داوطلبان ناصالح
7. رعایت حق الناس در امانت داری در آراء
8. رعایت حق الناس در پذیرش نتیجه آراء
9. فتنه 88 و ایستادن عده ای در برابر حق و صدمه ای که به کشور زد
10. رعایت حق الناس در فهرست های انتخاباتی
11. مردم به فهرست های قابل اعتماد توجه کنند
12. لزوم حضور حداکثری مردم در انتخابات
13. نفوذ در مسأله برجام و مسائل پس از برجام
14. آمریکا به انتخابات ایران چشم طمع دوخته است.