چرا درس مدیریت خواندم:
اگر
مجموعة مشکلات کشور را یکجا ببینیم، بنظر میرسد کانون ماهوی این مسایل درکمبود مدیریت کارآمد و متعهد است.
آیا ما در مدیریت کشور به تئوری سیستمها قائل هستیم؟ هر چند تمامی خلقت خداوند تابع نظم و سیستمهاست.
بر اساس همین منطق، اگر ریشه مشکلات را در در
درکمبود مدیریت کارآمد و متعهد بدانیم
که صدها مصداق میتوانیم برای آن مطرح کنیم، پس باید بپرسیم علتالعلل ناکارآمدی
ایران در کدام عنصر و عامل قابل جستجوست؟ طی سالها ، به یک پاسخ در رابطه با این سئوال،
پایبندی علمی و استدلالی داشتهام: علتالعلل درکمبود مدیریت کارآمد و متعهد در جامعه ما ، تعاملات
بینالمللی بر پایه احترام متقابل است.
اگر ما در حد ترکیه با جهان ارتباط داشتیم، تخصص را گرامی میداشتیم و به یک نفر،
بیش از ده حکم اجرایی نمیدادیم.
اگر ارتباطات جدی بینالمللی داشتیم، سریع آلودگی هوای تهران، ایمنی جادهها،
ترافیک شهری، نظام اداری و دهها مورد را مجبور میشدیم حل و فصل کنیم.
اگر ارتباطات وسیع بینالمللی داشتیم، نمیتوانستیم نرخ دو رقمی تورم را برای دههها
حفظ کنیم.
اگر بینالمللی بودیم، در دانشگاههای ما، از اساتید کره ای و ژاپنی گرفته تا
محققان مصری و برزیلی حضور پیدا میکردند، تدریس میکردند، آموزش میدادند و میآموختند
و افراد دانشگاهی در داخل کشور، خود را محک میزدند.
اگر بینالمللی بودیم، قبول نمیکردیم درصد قابل توجهی از مردم ایران از اتومبیل
پراید استفاده کنند.
اگر بینالمللی عمل میکردیم، روبروی شاخص ارزی ایران در صرافیهای خارجی، معادل
های بسیار ضعیف را نمیدیدیم.
منظور از
بینالمللیشدن چیست؟ سه اصل است: رقابت، کیفیت و استاندارد. تصور نکنید که مقصود
تعامل صرفاً با غرب یا وابستگی بی چون و چرا است. یکی از بهترین مصادیق برای فهم بینالمللیشدن،
کشور کره جنوبی است. هم پیشرفت خارقالعادهای کردهاند و بدون منابع طبیعی نزدیک
به یک تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی دارند. هم زبان و فرهنگ و ادبیات خود را
حفظ کردهاند و هم میتوانند با سیستمی رقابتی و جهانی که بپا کردهاند، همسایة
شمالی خود را تهدید اقتصادی کنند. کرة شمالی نگران بازشدن است چون تضادهای درونی
آن برملا میشود و نظمی که ایجاد کردهاند را متزلزل میکند.
اول شرط توسعهیافتگی این است که همه بپذیرند، سیستمسازی مبنای تحول است و افراد صرفاً سیستم را مدیریت میکنند.
مبانی پیشرفت و فرآیندهای تحول کیفی در حد عمومی و سهلالوصول شدهاند و مصادیق آن
در آسیا و آمریکای لاتین پیدا میشود که میشود آنها را در گوگل جستجو کرد و نیازی
به این همه جلسه، همایش، سخنرانی، میزگرد، صدها سایت و جدولهای نافرجام نیست.
بنظر میرسد از اوایل سلطنت ناصرالدین شاه تاکنون در کشور ما بحث میشود که پیشرفت
خوب است یا بد.
اعتقاد به حفظ نظام و جمهوری اسلامی و آینده کشور و آینده مردم ایران باعث خواهد
شد تا از مباحث نظری عبور کرده و به راهبردها و سیاستهای جهانشمول و محکخورده
جهانی روی آوریم و مانع از بروز بحرانهای جدید شویم. اگر اینگونه تصمیمگیریها
و چرخشها صورت نپذیرد، متأسفانه با قواعد علمی میتوان نتیجه گرفت ایران با یک
فرآیند افول پایدار روبرو خواهدشد. مسئله ما درکمبود
مدیریت کارآمد و متعهد است و راهحل آن تعاملات بینالمللی بر پایه احترام
متقابل است. سیستم، ترتب، تخصص، کیفیت، رقابت و استاندارد منحصراً در سایه
روابط گسترده بینالمللی قابل تحقق است. ملتی که ثروت دارد، میتواند فرهنگ و ارزشهای
خود را نیز حفظ کند. ملتی که ثروت دارد میتواند استقلال و حاکمیت سیاسی خود را
حفظ کند و حکومتی که تولید ثروت را برای عامه مردم خود تسهیل میکند به مهمترین
منبع مشروعیتیابی سیاسی نیز دسترسی پیدا میکند.
در متدلوژی علوم انسانی، کارآمدترین و دقیقترین روش فهم یک پدیده، مقایسة آن با پدیدههای مشابه است. شاید برای دستیابی به یک تحلیل علمی، سیستماتیک، واقعبینانه و منصفانه از مسایل کشور، مقایسه آن با شاخصهای کشورهایی مانند ترکیه، امارات، کره جنوبی، سنگاپور، مالزی و اندونزی مناسبترین روش باشد.