مقالات و تحقیقات

بهروز نقویان شماره تماس 09126949476 ایمیل bnaghavian@ymail.com

مقالات و تحقیقات

بهروز نقویان شماره تماس 09126949476 ایمیل bnaghavian@ymail.com

از مقام معظم رهبری بیاموزیم و به آموخته، عمل کنیم

از مقام معظم رهبری بیاموزیم و به آموخته، عمل کنیم



این روزها، سیاسی کاران موسوم به اصولگرا و رقبای آن ها برای ترویج و تبلیغ خود و مرام سیاسی خویش، به نقد  رفتارها و خط مشی های گذشته و حال حریف مشغول اند تا بلکه رای دهندگان را به صلاحیت و شایستگی خود و هم مسلکانشان متقاعد و قدرتی در مجلس نهم  دست و پا کنند.

در این میان، برخی فعالان سیاسی و رسانه ای وابسته به اردوگاه موسوم به اصول گرایان، در مجامع و تریبون های پرتعداد، بر اندام جریان موسوم به اصلاح طلبان تازیانه های شماتت و تحقیر فرود می آورند که از خیمه انقلاب و نظام بیرون رفته اید یا از ولایت روی گردانده اید یا بی بصیرتید و ساکتید یا فتنه گرید و بدین اسباب، اهلیت حضور در مجلس و ریاست جمهوری را از دست داده اید و فقط ماییم که شایسته مانده ایم و مناصب خدمت و قدرت ارزانی ماست.
  
اما در این میانه ی پرهیاهو، ناظران تیزبین می بینند و می دانند که نه همه آن ها که در اردوگاه اصولگرایی ساکن اند، در عمل، پایبند به مبانی و الزامات و ارزش های انقلاب و نظام عزیز اند و نه همه آن ها که به اردوگاه اصلاح طلبان منسوب اند، راه خود را از نظام و ولایت و رهبر معظم انقلاب جدا کرده اند.  

باید همیشه و درد همه جا، چه در مصاف با دشمن بیرونی و درونی و  چه در رقابت های درونی بصیرت داشت. از خرد و انصاف و تقوا به دور است که عده ای که از سلامت ذاتی و اخلاقی و سیاسی برخوردارند و دل در گرو خدمت به مردم و اعتلای نام اسلام و انقلاب و نظام گرانسنگ جمهوری اسلامی دارند، در معرکه سیاست بازی های رندانه و تندروی های نا آگاهانه فدا شوند و ملت و نظام از تجارب و خدمات آنان محروم  گردند.

به منظور یادآوری مبانی اصولگرایی حقیقی و روشن ساختن شاخص های آن و برای کمک به مردم عزیز ایران در شناخت چهره ها  و جریانات سیاسی کشور و تشخیص اصولگرایان راستین از مدعیان ، با ذکر مقدمه ای، بیاینات راهگشای مقام معظم رهبری ( دام ظله العالی) در این خصوص را بازخوانی می کند. 

واژه اصول‏گرایی در ابتدا، برابر واژه‏ "اصلاح‏ طلبی" متداول شد. این اتفاق در سال های ابتدایی دهه ی 80 رخ داد؛ زمانی که انتخابات دور دوم شوراهای شهر و روستا برگزار شد. اگر چه این واژه در یک فضای سیاسی و برای تفکیک میان دو مشی سیاسی متفاوت بود، اما بدون شک از یک خاستگاه عمیق فکری و ایدئولوژیک برخوردار بود تا یک تابلوی سیاسی و حزبی. 

اصولگرایی در واقع مشی فکری گروهی را در ساختار سیاسی ایران نشان می دهد که پیش از آن به عنوان جناح "راست" مشهور بودند و رقیب اصلی آن ها نیز جناح "چپ" بود. اما پس از انتخابات دوم خرداد 76 و گسترش گفتمان اصلاح طلبی، چپ های سیاسی ایران داعیه دار اصلاح طلبی شدند و اندک اندک واژه ی اصلاح طلبان جایگزین واژه "چپ" شد. اصلاح طلبان که همان "چپ های"قدیم بودند. رویکرد تازه ای پیدا کردند و از عقاید "چپ گرایانه" جدا شدند. "راستگرایان" نیز پس از این تغییر در جناح مقابل خود، لزوم تغییر گفتمان را احساس کردند و داعیه دار گفتمان جدیدی شدند؛ اصولگرایی. 

گفتمان اصولگرایی در ابتدا واکنشی بود به گفتمان اصلاح طلبی، اما با مرور زمان اصولگرایی شاکله اصلی خود را به دست آورد. اهداف، برنامه ها و آرمان هایش مشخص تر گردید. در همین راستا اصولگرایان همیشه اظهارات رهبر معظم انقلاب را به عنوان یک راهنما و چراغ راه خود در نظر گرفتند. راهنمایی که آن ها را از انحراف از اصول اساسی دور می کرد. 

با گسترش و تثبیت گفتمان اصولگرایی، مقام معظم رهبری در بیانات گوناگون خود اصول اساسی این جریان و خط مشی فکری و سیاسی را تبیین نمودند. اصولی که بعدها و در سال 89 به عنوان پایه های اصلی "منشور اصولگرایی" مد نظر قرار گرفت. 

حضرت آیت الله خامنه ای در بیانات خود در جمع کارگزاران نظام در سال 85 تعریفی جامع از اصولگرایی ارائه کردند و فرمودند: «اصولگرایى به حرف نیست؛ اصولگرایى در مقابل نحله‏ هاى سیاسى رایج کشور هم نیست. این غلط است که ما کشور یا فعالان سیاسى را به اصولگرا و اصلاح‏ طلب تقسیم کنیم: اصولگرا و فلان؛ نه. اصولگرایى متعلق به همه‏ ى کسانى است که به مبانى انقلاب معتقد و پایبندند و آنها را دوست می دارند؛ حالا اسمشان هر چه باشد.» 

چنان که در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی ظاهر است، اصولگرایی با حرف و شعار شناخته نمی شود، بلکه در عمل پدیدار می گردد؛ یعنی زمانی می توانیم بگوییم که اصولگرایی در جامعه حکم می راند که مسئولان، کارگزاران و دولتمردان نظام مقدس جمهوری اسلامی در عمل به اصول اصولگرایی پایبند باشند.  اما اصول اصول گرایی کدامند؟ 

1- ایمان و هویت اسلامى و انقلابى و پایبندى به آن.براساس بیانات رهبر معظم انقلاب، اصل اول اصولگرایی "ایمان و هویت اسلامى و انقلابى و پایبندى به آن" است. ایشان  درباره این اصل اظهار کرده اند: «وظیفه‏ ى مهم این است که ما پایه ‏هاى یک ایمان روشن‏ بینانه و استوار را در ذهن نسلهاى جوان و رو به رشد خودمان تقویت کنیم؛ ایمانِ دور ازخرافه‏ گرى و سست‏ اندیشى، ایمانِ روشن بینانه، ایمانِ به دین، ایمانِ به نظام، ایمانِ به مردم، ایمانِ به آینده، ایمانِ به خود، ایمانِ به استقلال کشور و ایمانِ به وحدت ملى و ایمانى که در هیچ بخشى برافروزنده ‏ى آتش هاى تعصب فرقه ‏اى نباشد. این را من تکرار و تأکید می کنم و به همه می گویم: این غلط است که ما به نام ایمان اسلامى یا ایمان مذهبى حرفى بزنیم و کارى بکنیم که تعصب هاى فرقه‏ اى را دائم مشتعل کنیم و همه را به جان هم بیندازیم؛ قضیه اصلاً این‏ طورى نیست. به ایمان خودتان پایبند باشید؛ با هر کسى هم که از لحاظ ایمان مذهبى یا دینى با شما مخالف است، بحث بکنید، مجادله بکنید، استدلال بکنید، منطق بکنید و او را به فکر خودتان معتقد بکنید؛ اما تعصب‏ افروزى نکنید؛ «و جادلهم بالّتى هى احسن». این، قرآن است. چرا یک عده‏اى نمی فهمند؟! من نمی دانم.» 

2- عدالت و عدالت خواهی.
اصل دوم اصولگرایی از دیدگاه مقام معظم رهبری که هر اصولگرایی باید به آن پایبند باشد، "عدالت و عدالت خواهی" است. حضرت آیت الله خامنه ای در این باره فرمودند: «فلسفه‏ ی وجودی ما، عدالت است. این که ما برنامه‏ ی رشد اقتصادی درست کنیم و بگذاریم بعد از حاصل شدن دو، سه برنامه رشد اقتصادی، به فکر عدالت بیفتیم، منطقی نیست. رشد اقتصادی باید همپای عدالت پیش برود؛ برنامه‏ ریزی کنند و راهش را پیدا کنند.» 

حضرت آیت الله خامنه ای عدالت را این گونه تعریف می کنند: «… حالا عدالت چیست؟ البته ممکن است درمعنا کردن عدالت، افرادی، کسانی یا گروه هایی اختلاف نظر داشته باشند؛ اما یک قدر مسلّم هایی وجود دارد: کم کردن فاصله‏ ها، دادن فرصتهای برابر، تشویق درستکار و مهار متجاوزان به ثروت ملی، عدالت را در بدنه‏ ی حاکمیتی رایج کردن - عزل و نصبها، قضاوتها، اظهار نظرها - مناطق دور دست کشور و مناطق فقیر را مثل مرکز کشور زیر نظر آوردن، منابع مالی کشور را به همه رساندن، همه را صاحب و مالک این منابع دانستن، از قدرِ مسلّم ها و مورد اتفاق های عدالت است که باید انجام بگیرد. بنابراین، عدالت یک اصل است و نیازمند قاطعیت.» 

رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص اجرای واقعی عدالت در جامعه‏، توصیه هایی حکیمانه دارند؛ ایشان می فرمایند: «عدالت، با من بمیرم، تو بمیری درست نمی‏شود؛ عدالت، با تعارف درست نمی‏شود؛ اولاً قاطعیت می‏ خواهد، ثانیاً ارتباط با مردم می‏ خواهد، ثالثاً ساده ‏زیستی و مردمی بودن لازم دارد و بالاتر از همه، خودسازی و تهذیب می‏ خواهد؛ این هم جزو پیش شرط ها و پیش نیازهای اجرای عدالت است. اول، باید خودمان را درست کنیم و یک دستی به سر و صورت خودمان بکشیم، تا بتوانیم عدالت را اجرا کنیم؛ وظیفه‏ ی من و شما اینهاست. واقعاً باید با ویژه‏ خواران و فساد مبارزه کنیم.» 

3- استقلال سیاسی.سومین اصلی که مقام معظم رهبری بارها بر آن تاکید کرده اند. اصل مهم "استقلال سیاسی" است. مقام معظم رهبری
"استقلال سیاسی" اصولگرایانه را این گونه تبیین کرده اند: «این، خیلی مهم است؛ این، جزوِ مبانی اصولی نظام است. این استقلال، استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است. ما باید این بندهای اختاپوس فرهنگی تحمیل شده‏ ی به وسیله‏ ی غرب را از دست و پای خودمان باز کنیم؛ این هم یکی از اصول ماست. آن حرکتی، آن جریانی، آن شعاری و آن برنامه‏ ریزی‏ ای که در آن استقلال کشور و ملت دیده نشود، اصولگرایانه نیست.» 

4- تقویت خودباوری و اعتماد به نفس ملی.اصل "تقویت خودباوری و اعتماد به نفس ملی"، اصلی است که هر اصولگرایی باید به آن پایبند باشد و تمام تلاش خود را در راستای تحقق آن صورت دهد. حضرت آیت الله خامنه ای در این باره معتقدند: «…  اعتماد به نفس ملی و خودباوری، فقط به این چیزها منحصر نمی‏شود که ما می‏توانیم سد درست کنیم؛ می‏توانیم نیروگاه درست کنیم و می‏توانیم بدون کمک خارجی کارهای بزرگ و پروژه‏ های عظیم را راه 
‏اندازی کنیم، بلکه باید در سیاست، فلسفه، ابتکارهای مردمی و ارزشهای اخلاقی هم خودباوری داشته باشیم.» 

5- جهاد علمی.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، اصل پنجم اصولگرایی را جهاد علمی برشمرده اند و جهاد علمی را جزو مبانی اصولگرایی دانسته اند. حال باید بدانیم که اصولگرا برای نهضت تولید علم در کشور، چه رسالتی بر عهده دارد. 

رهبر فرزانه انقلاب اسلامی به خوبی، به رسالت اصولگرایانه در این امر مهم اشاره کرده و می فرمایند: «ما باید بر ثروت علمی بشر بیفزاییم. نگویند نم ی‏شود؛ می‏ شود. یک روزی بشریت فناوری ریزترین ها - نانوتکنولوژی - را نمی ‏شناخت، بعد شناخت. امروز صد تا میدان دیگر ممکن است وجود داشته باشد که بشر نمی ‏شناسد؛ اما می‏ توان آنها را شناخت و می‏ توان جلو رفت. البته مقدمات دارد؛ اما آن مقدمات را هم می‏ شود با همت فراهم کرد. من یک روز در مجموعه‏ ی جوان ها و اهل دانشگاه گفتم من توقعم زیاد نیست؛ من این را از شما جامعه‏ ی علمی کشور توقع می‏ کنم که شما پنجاه سال دیگر - پنجاه سال، نیم قرن است - در رتبه‏ ی بالای علمی دنیا قرار داشته باشید؛ این توقع زیادی است از یک ملت با استعداد؟ اما اگر بخواهیم این اتفاق بیفتد، از الان باید سخت کار کنیم. شرطش تنبلی نکردن است؛ غفلت نکردن است؛ خست نورزیدن است؛ از ورود در این راه وحشت نکردن است و میدان دادن و پرورش نخبگان علمی است.» 

6- تثبیت و تامین آزادی و آزاد اندیشی.اصل ششم که مورد تاکید حضرت آیت الله خامنه ای است، اصل "تثبیت و تامین آزادی و آزاد اندیشی" است. کلام رهبر معظم انقلاب اسلامی در این خصوص بسیار جالب توجه است. ایشان می فرمایند: «آزادی را نباید بد معنا کرد. آزادی یکی از بزرگترین نعمتهای الهی است که یکی از شعب اش آزاداندیشی است. بدون آزاد اندیشی، این رشد اجتماعی، علمی، فکری و فلسفی امکان ندارد. در حوزه‏ های علمیه، دانشگاه و محیط های فرهنگی و مطبوعاتی، هو کردن کسی که حرف تازه‏ ای می‏ آورد، یکی از بزرگترین خطاهاست؛ بگذارید آزادانه فکر کنند. البته من فهم غلط از آزادی را تأیید نمی‏ کنم؛ من باز گذاشتن دست دشمن را در داخل برای اینکه مرتباً گاز سمّی تولید کند و در فضای فرهنگی یا سیاسی کشور بدمد، تأیید نمی‏ کنم؛ من براندازی خاموش را - آن‏چنانی که خود آمریکاییها گفتند و عواملشان چند سال قبل در اینجا سادگی و بی‏ عقلی کردند و به زبان آوردند - برنمی ‏تابم و رد می‏ کنم؛ اما توسعه‏ ی آزادی و رها بودن میدان برای پرورش فکر و اندیشه و علم و فهم، ربطی به این ها ندارد. ظرافتی لازم است که آدم این دو منطقه را از همدیگر باز بشناسد و مرز این ها را معین بکند. آزادی و آزاد اندیشی، یکی از مبانی اصلی اصولگرایی است.» 

7- اصلاح طلبی. اصل هفتم، در بر گیرنده مسئله ای بسیار مهم است. رهبر معظم انقلاب در این اصل "اصلاح طلبی" را یکی از اصول اصلی "اصولگرایی" معرفی می نمایند و می فرمایند: «اصلاحات باید ضابطه‏ مند و مبتنی بر ارزشها و معیارها و خط کش های اسلامی و ایرانی باشد. معیار اصلاحات، قانون اساسی است؛ بر این اساس، باید ما اصلاحات کنیم؛ ما به اصلاحات احتیاج داریم. اصلاحات، تصحیح روش های ماست؛ تصحیح هدف های مرحله‏ ای ماست؛ تصحیح تصمیم‏ گیریهای ماست؛ تعصب نورزیدن روی تصمیم‏ گیری ها، ناحق است. این، غیر از ساختارشکنی و مبارزه ‏ی با قانون اساسی، مبارزه‏ ی با اسلام و مبارزه ‏ی با استقلال یک کشور است.» 

8- توجه به شکوفایی اقتصادی.آخرین اصل مورد تاکید رهبر انقلاب در باب "اصولگرایی" ، اصل اساسی "توجه به شکوفایی اقتصادی" است. رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در خصوص اصل هشتم اصولگرایی و شکوفایی اقتصاد کشور توصیه هایی دارند؛ ایشان می فرمایند: « ما احتیاج داریم که از سرمایه‏ گذاری حمایت بشود؛ کارآفرینی بشود؛ تولید داخلی ترویج بشود؛ با قاچاق و فساد مجدّانه مبارزه بشود؛ اشتغال به عنوان یک مبنای اصلی و یک هدف مهم دنبال بشود؛ ثبات و شفافیت و انسجام سیاستها و مقررات اقتصادی انجام بشود - مقررات اقتصادی‏ ای که امروز یک چیزی بگوییم، فردا عوضش بکنیم، فایده‏ای ندارد - مقررات اقتصادی و قوانین ما باید هم ثبات داشته باشند که مردم بتوانند روی آن برنامه‏ ریزی کنند، هم باید منسجم باشد و با هم بخواند و شفاف باشد. بازاریابی جهانی، یکی از مهمترین وظایف برای رونق اقتصادی کشور است - که جزوِ کارهایی است که ما نکرده‏ ایم و جزوِ کم‏ کاریهای ماست - و اطلاع ‏رسانی کامل از فعالیتها و برنامه‏ ها؛ ما بایستی اینها را در نظر داشته باشیم. البته برنامه‏ های راهبردی اساسی کشور نباید از نظر دور بماند؛ مسئله‏ ی ذخایر ارزی مطمئن که کشور بتواند با شوک های اقتصادی و ارزی مقابله کند؛ تأمین منابع تولید و سرمایه‏ گذاری؛ برنامه‏ های راهبردی تولید و انتقال آب و انرژی در کشور، جزوِ مسایلی است که ما در چند سال آینده به شدت نیازمان به آنها محسوس خواهد شد؛ اینها بایستی با جدیت دنبال بشود؛ اینها جزوِ همان مقوله‏ ی رونق اقتصادی کشور است.»


امید آن که همه دلسوزان راستین نظام و ملت، نه در ادعا که در عمل، مطیع ولی فقیه زمان باشند و شرایطی را فراهم آورند که در فضایی آکنده از انسجام و همدلی و صمیمیت، شایستگان حقیقی با هر نام و نشان، مجال خدمت به کشور را بیابند. به خاطر داشته باشیم که منافع ملی و مصالح عالیه نظام عزیز جمهوری اسلامی ایران، تنها به شرط کارآمدی نظام تامین خواهد شد؛ شرط کارآمدی نیز واگذاری امور به نخبگان و مدیران با تجربه و عالمان است.